خداوند و نشانه هایش

عزیزان از اینکه تاخیر داشتم ببخشید ولی این روزا که امتحانات نزدیکه، چاره ای جز این تاخیر نداشتم. تا یک ماه و اندی همین اوضاع پابرجاست ولی مطمئن باشید این وسطا میام و بازم مینویسم.

سهراب سپهری تو شعر معروفش که میگه « به تماشا سوگند و به آغاز کلام و ... » معتقده که خدا رو میشه همه جا مخصوصا در طبیعت دید و شناخت. سهراب تنها در این شعر به این موضوع اشاره نکرده بلکه در جمله ای معروف که هممون شنیدیم ( چشم ها را باید شست؛ جور دیگر باید دید ) هم اشاره به این حقیقت میکنه. اما سهراب تنها شاعر و نویسنده ای نیست که به این موضوع اشاره داره. به عنوان مثال آندره ژید مینویسه : «ناتانائیل، آرزو مکن که خدا را در جایی جز همه جا بیابی» یا یه جای دیگه میگه : « ای کاش عظمت در نگاه تو باشد نه در چیزی که به آن مینگری ». جدا از این نویسنده ی فرانسوی، سلمان هراتی در شعری میگه: « با چشمان عاشق بیا تا این جهان را تلاوت کنیم ». اگه خوب توجه کرده باشین همه ی این شاعران و نویسندگان میخواستن مفهوم یکسانی رو برای ما برسونن. میشه این نتیجه رو گرفت که تمام انسان های آگاه و عالم در سراسر گیتی، معتقدن که خدا رو بسیار آسون و در طبیعت میشه شناخت. پس بیایید از این به بعد جور دیگر ببینیم.

و اما قول داده بودم که از شعرای دبیر ادبیاتم بنویسم. این هم شعری از مهدی دهقان عزیز :

به گوش تو دزدانه لغزیده ایم  ---  و حرفی به جز هیس نشنیده ایم

به چشم تو تا راه پیدا کنیم  ---  ز رو آب را نیز برچیده ایم

چقدر اشک بیهوده با گرد غم  ---  به پا ریخته، خویش لغزیده ایم

در آغوش چشمت نخوابیده ایم  ---  ولی خواب چشمان تو دیده ایم

ز خود مخفی و در تو پیدا شدیم  ---  گل زندگی بر تو بخشیده ایم

جگر شرحه شرحه است و لب چاک چاک  ---  چنان تک درختیم و خشکیده ایم

و مرگی در آغوش یار لبت  ---  حیاتی که لب تشنه بگزیده ایم

اگر آب ِ آری زنی پس بیا  ---  به دشت غزل بیت ِ تفتیده ایم

خوب عزیزان امیدوارم که همه ی ما ثابت کنیم که میتونیم.

یا حق

انسان و فلسفه ی این دنیا

دیروز خیلی کم حوصله بودم. بر خلاف شبهای دیگه، تصمیم گرفتم زود بخوابم. قبل از خوابیدن، قرآن رو روی میز دیدم و به دلم افتاد کمی بخونم. نگاهی به فهرستش کردم و به سوره ی اعراف رسیدم. از سوره های مکّیه ( سوره هایی که بیشتر راجع به جهان بینی الهی هستن ) و ۲۰۶ آیه داره. فقط تونستم ۶۰ آیه، اونم ترجمشو بخونم. به هر حال سرتونو درد نیارم. مطالب خیلی جالبی دیدم که گفتم شاید نوشتنشون خالی از لطف نباشه.
راجع به داستان آدم و حوّا و خروج اونها از بهشت و تبعید شدنشون به زمین، هممون شنیدیم. اینکه شیطان اونها رو فریب داد و ... . شیطان آدم و حوّا  رو به واسطه ی اینکه با نزدیک شدن به درختی که خداوند منعشون کرده بود، میتونن به پادشاهی و عمر جاویدان برسن، فریب داد. انسان رو هم که میشناسین. اونها فریب خوردن. به این آیه دقت کنین:
 « چون از آن درخت تناول کردند، زشتیهایشان (مانند عورت و سایر زشتیهای پنهان ) آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند. خداوند ندا کرد: آیا من شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که شیطان سخت دشمن شماست؟
گفتند: خدایا ما بر خویش ستم کردیم و اگر تو ما را نبخشی و به ما رأفت و محبت نفرمایی، سخت از زیانکاران شده ایم. خداوند فرمود:   از بهشت فرود آیید که برخی با برخی دیگر مخالف و دشمنید و زمین تا هنگامی معین (وقت مرگ و قیامت) جایگاه شماست و خطاب شد در این زمین زندگانی کنید تا در آن بمیرید و از آن باز برانگیخته گردید »
خوب دقت کردین؟ انسان آفریده شد که توی بهشت زندگی کنه ولی اون ظرفیت کامل رو نداشت. زشتیهایی تو وجودش بودن که به واسطه ی لطف خداوند پنهان بودن ولی بواسطه ی طمع، همه آشکار شدن. در نتیجه خدا بهشت رو مناسب برای انسانی  اینچنین ندید و او را به بهشت باز نخواهد گرداند تا اینکه این ناپاکی ها رو از دلش جدا کنه و شایسته ی اون باشه. پس میشه نتیجه گرفت که این دنیا برای آماده شدن جهت برخورداری از بهشت جاویدان بنا شده و اینکه انسان بتونه همونی باشه که خدا میخواست.
ازتون میخوام آیه های ۳۷ و ۳۸ این سوره رو هم بخونین. در مورد جن و آفریده شدن اونها قبل از انسان چیزایی اشاره شده و اینکه اونا به دوزخ وارد شدند ( البته بدکاراشون ) و انسان نیز همچو آنان خواهد بود ( انسان ناسپاس ).

میدونین. بیاین روراست باشیم. خیلی شنیدیم که قرآن کتاب کاملیه و ... . خیلی از ما ها لاشو باز کردیم و چند آیه خوندیم ولی کی شده که کمی هم به عمق آیات فکر کنیم؟ ببینیم چی میخواد بهمون بگه؟
عزیزان، نگذاریم این همه فرعیّات ما رو از اصل دور کنه.
منتظر نظرات شما خوبان هستم. مطمئن باشین اگه نظر ندین، منم شوقم برا نوشتن کمتر میشه. متشکرم.
یا حق