سلام بر تو علی جان

سلام بر مردانگی ات. سلام بر پاکیت و صداقتت. سلام بر دل صاف و پر صلابتت.

تو امشب می آیی تا زندگی پرمشقتت را آغاز کنی. می آیی تا علی شوی. می آیی چون مانند تو دیگر نمی آید. می آیی تا محمد را سنگ صبور باشی و غمخوار. تو اگر نبودی، چه کسی شبها دل کودکان رنجور را شاد میکرد؟ چه کسی اشک چشمانشان را پاک میکرد؟ چه کسی بدکاران ناچاره را به راه میکرد؟ به راستی اگر اکنون هر نفر ساعتی در کردار تو تفکر میکرد، آیا ما همچنان اینگونه بودیم؟

تو آمدی. با دلی پر درد. درد تو درد کس نبود. درد تو درد جاهلیت مردمان عالم بود. زمانی که تو در بستر مرگ بودی، کسی خوشحال تر از تو پیدا نمیشد. براستی برای رهایی از میان کورچشمان و کوردلان باید خوشحال بود. تنها چیزی که در آن هنگام تو را ناراحت میکرد، نادانی ابن ملجمان بود.

آری. تو امشب می آیی و تا آخر می مانی.

خدایا! یاریمان کن تو را فراموش ننماییم که هر چه اندوه بر ما آید، حاصل غفلت از یاد تو باشد.